حرف آخر..خلاصه اینکه زهرا 6سال از من سو استفاده های مکرر کرد
اون همه مشاور دانشگاه بهش گفت اگه دوسش نداری سرکارش نذار اینم متحمل هزینه میشه
همه استادها میگفتن زهرا دختر خوبی نیست اگه بود با این همه پسر برنامه نداشت
6سال تمام با دروغ هایی که گفت منو سرکار گذاشت حالا میفهمم زهرا دروغ گو بوده
خوش اومد سراغ من و گفت شمارتو نداشتم از بچه ها گرفتم
برنامه ریزی کرده بود من کارهای درسیشو انجام بدم 99درصد کارهای درسی زهرارو من انجام دادم
همه حرفهای خصوصیشو بهم میگفت ..همیشه میگفت با تو راحتم
حتی قضیه باردار شدن مادرشو هم بهم گفته بود..همیشه من کارهای درسیشو انجام میدادم
و حتی هزینه چاپ هم از جیب خودم میدادم اگه حساب کنه مبلغ زیادی بدهکار هست
اگه میخواست کارهاشو طرح هاشو میداد بیرون اما زهرا میخواست مجانی دربیاد کارهاش
و میخواست من کارهاشو مجانی انجام بدم اگه هزینه تمام کارهاشو حساب کنه...
همیشه اینو میگفت: انشالله زمانی بشه بتونم جبران کنم خوبیاتو محبتاتو(همش از جبران حرف میزد)
منظورش از جبران این بود که زنم بشه تا جبران کنه چون هردومون میدونستیم من برای هزینه کار نمیکردم
چون دوسش داشتمو میخواستم زنم بشه کاراشو میکردم...زهرا همیشه میومد این وبلاگ
و همه حرفارو میخوند و میدونست همه چیرو..اما منو قال گذاشت
من هیچ وقت حلالش نمیکنم و سرنماز از خدا یه چیز میخوام اونم اینه که زهرا از زندگیش خیر نبینه
از خدا میخوام جوری بزنه کمرش که یادش نره چجوری زندگی منو نابود کرد
انشالله زندگیش نابود بشه بدونه سرکار گذاشتن و سواستفاده کردن یعنی چی
همیشه میگفت منو حلال کن تورو خیلی اذیت کردم اما من هیچ وقت حلالش نمیکنم
زهرا اینجارو میخوند اگه منو نمیخواست چرا با من بود؟چرا کارهاشو به من میسپرد؟
چرا بهم میگفت من با پسری در ارتباط نیستم؟چرا همه حرفاشو بهم میگفت؟
چرا همش دروغ میگفت؟انقدر دروغگو هست که حتی مادرشم اینو میدونه دروغ زیاد میگه
کلی با هم تلفنی حرف میزدیم به مادرش میگفت دوستم نسیمه درحالی که با من حرف میزد
خلاصه تمام حرفاش و کاراش جوری بود که همیشه با هم بودیم ومیدونست میخوام زنم بشه
اما یهو بهم گفت داره نامزد میکنه و میخواد جواب بله بگه..من میدونم برای خودشم سخت بود که
منو قال بذاره بره میدونم ناراحت بود شاید به روی خودش نمیاورد اما از دلش خبر داشتم که ناراحته
وقتی با من تند حرف میزد که میخواد نامزد کنه زود میومد اینجا ببینه من چی نوشتم ناراحتم یا نه
همه چیزشو بهم میگفت..میگفت نمک نشناس نیست هیچ وقت یادش نمیره محبت های من
زهرا هیچ وقت حلالت نمیکنم منتظر جواب خدا باش..با من اینکارو کردی بهترین روزهای زندگیمو جوانیمو تلف کردی
که اخرش قالم بذاری اگه نمیخواستی زنم بشی چرا سراغ من اومد؟من داشتم فراموشت میکردم
اما تو اومدی سراغم..من نمیگذرم ازت...ضربه سنگینی به من زدی..نمیبخشمت
انقدر خدا بزرگ هست که جوابتو بده و روزی بیایی بگی حلالم کن اما من حلالت نمیکنم